میگن بین عشق و نفرت یه «مو» بیشتر فاصله نیست. اگه قبلا عاشق شده باشی و الن دیگه نباشی،ممکنه حرفای منو بفهمی!منظور از موی عشق و نفرت همان مویی است که با پاره شدنش،رابطه ی عاشق و معشوق فیصله پیدا میکنه! و باز اگه بخوام بیشتر توضیح بدم: وقتی که عاشق شخصیتش رو خرد شده و غرورش رو شکسته شده می بینه،وقتی که میفهمه عروسک خیمه شب بازی معشوق بوده و خبر نداشته، تازه اون وقته که میفهمه دیگه از خودش هیچ استقلالی نداره! اما عاشق بیچاره کماکان در باتلاق عشق دست و پا میزنه...تا اینکه از ناز کردن های معشوق خسته میشه و از بی وفایی های معشوق دلشکسته،چاره ای نمیبینه جز اینکه از زندان عشق فراری بشه و در بیابان نفرت آواره!بگذریم یه خرده احساسی شد اصلا بحث ما یه چیز دیگه بود . قرار بود بفهمیم اون مویی که بین عشق و هوس فاصله انداخته چه هویتی داره؟
اگه واقع بین باشیم میفهمیم که عشق یعنی درجا زدن در یک هوس، عشق یعنی یک هوس،ممنوع بیش از یک هوس و به عبارت دیگر عشق یعنی هوس پرستی! زیبایی و جمال وجه مشترکی است که بین عشق و هوس وجود داره، با این تفاوت که در هوس، دل میخواهد و در عشق دل می بازد؛ هوس باز به دنبال تنوع است و عاشق در هوسش به دنبال یکنواختی! راحت میشه فهمید که اگه زیبایی از بین بره ، علاوه براینکه جاده عشق بن بست میشه،جاده ی هوس رانی هم مسدوم میشه؛ پس نتیجه ای که میشه گرفت: هرهوسی عشق نیست اما هر عشقی هوس است!
وقتی از عشاق درباره ی عشقشون سوال میکردم و از هرکدوم می پرسیدم برای چی عاشقش شدی؟جوابهایی که اونها میدادند مختلف اما در چند مسیر تکراری حرکت میکرد.
_یکیشون میگفت: چون آدم خوبیه دوسش دارم!
_دیگری میگفت: چون توی خلاف و از این جور حرفا نیست، در ضمن با کسی دوست نمیشه دوسش دارم!
_اون یکی میگفت: همه میخوان اونو اذیت کنن، اگه من باهاش نباشم معلوم نیست چه بلایی سرش میاد؟ از این خاطر من باهاش هستم!
_یکی دیگه میگفت: اگه نمیدونی بدون، اون توی یه خونواده ی فقیر به دنیا اومده و بزرگ شده، چون تو این شرایط بوده، دلم براش میسوزه و در کنارش هستم!
_یه عاشق هم میگفت: عشق من یه خورده فرق داره! حسی که من بهش دارم قبل از این به هیچ ...ری نداشتم. من بدون اون نمیتونم زندگی کنم!
اما از همه ی اونها یه سوال دیگه هم پرسیدم، اگه این افراد عاشق، مردونه و دور از احساسات ساختگی جواب میدادند، تقریبا جوابها یکی بود!
از
هرکدومشون این سوال رو پرسیدم: اگه این معشوق یا معشوقه ی تو خدای نکرده بلایی سرش
بیاد که صورتش کاملا تغییر کنه!مثلا اسید بریزه تو صورتش و چهره ی معشوق تو زشت بشه،تو که عاشق اون بودی،باز دیگه
دوسش داری؟ و اون دلایلی که برای من گفتی، اون قدر اهمیت دارن که تو باز عاشقش
بمونی؟ اونهایی که مردونه و به دور از کلاسِ عشق گذاشتن جواب دادند، با لبخندی که
نشونه ی اقرار بود،گفتند:نه!!
_پس آقا و یا خانم عاشق:تو عاشق زیبایی هستی در درجه ی اول، بهانه های دیگر در درجه های پایین تری قرار دارند! که اگر جمال و زیبایی منتفی بشه، بهانه های دیگر هم بلافاصله به دنبالش منتفی خواهد شد!
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: